دیباچه: زمین سبز بود؛ به سبزی بهشت و رودخانه تمیز و

شفاف و زلال، و طبیعت با بارش هر باران از شادابی و طراوات

 لبریز می‌شد. سال‌ها گذشت. جمعیت شهر رو به فزونی

گذاشت. خانه‌های تازه ساخته شد و به جای درختان سرسبز،

کارخانه‌ها جان گرفتند. چرخ‌های تولید کارخانه که به کار افتاد،

فاضلاب صنعتی را به میان آب رودخانه جاری ساخت. آن وقت

ماهی‌های کوچک و بزرگ، ذرات آلوده کننده آب را با آب

شش‌هایشان تنفس کردند و گروه گروه جان باختند. آب، خاک و

هوای آلوده، نفس درختان را نیز قطع کرد و اکنون ما در این زمین

که با دست‌های خودمان، خاکستری‌اش کرده‌ایم، هر لحظه

شاهد مرگ سبزی و سبزینگی،‌پاکی و شادابی و در نهایت

هستی و زندگی هستیم. این بحران در کشور ما بسیار جدی و

 فراگیر به چشم می‌خورد. برای مثال در مناطق کلیدی و

شاخصی همچون پارک ملی گلستان و منطقه حفاظت شده

جهان‌نما، ذخایر حیات‌ وحش ما نسبت به دهه 50 به یک چهارم و

 در مقایسه با دهه 60 به نصف تقلیل یافته است. به عبارت

دیگر، ذخیره کنونی جمعیت حیات وحش کشور ما 25% دهه 50

و 50% دهه 60 است

 حال چه باید کرد؟

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟